دفتر نقاشی بچه‌ها را که باز می‌کنی در نخستین صفحاتش تو دیده می‌شوی که لبخند بر لب مشغول نورافشانی هستی. حالا چرا تو را خانم صدا می‌زنند برایم جای سؤال دارد، شاید به خاطر این که زیبایی و درخشندگی خاصی داری.

و این چنین است که آفتاب، خورشید و شمسی اسم دخترخانم‌ها شده است.

تو نزدیک ترین ستاره به ما هستی و آن قدر بزرگی که یک میلیون عدد کره‌‌ی زمین را می‌شود در میانت جای داد.

خدا زمین ما را در بهترین فاصله با تو جای داد تا نور و گرمایت زندگی بخش باشد نه هستی سوز.

رد پایت را در ضرب المثل‌ها هم می‌توان یافت؛ مانند: پنجه‌‌ی آفتاب، خورشید همیشه زیر ابر نمی ماند و...

در داستان‌ها هم حضور مؤثری داری؛ مثل داستانی که در آن با باد به زورآزمایی پرداختی و پیروز شدی، البته باد بود که مغرورانه این پیشنهاد را داد؛ اما این تو بودی که با آرامش به پیروزی رسیدی.

تو در زمین دوستان زیادی داری؛ اما شاید هیچ یک مثل گل آفتاب گردان محو تماشایت نمی شوند؛ چراکه دیدنت به صورت مستقیم برای چشم خطر دارد.

این‌ها را گفتم تا مقدمه ای باشد برای حرف اصلی ام و این که خدا در قرآن از تو یاد کرده؛ جوری که یک سوره به نامت است:
 
  • به خورشید و تابندگی اش سوگند...که انسان‌های پاک، عاقبت به خیر هستند.
  • خورشید به سوی قرارگاهش در [قلب کهکشان راه شیری]حرکت می‌کند.
  • و [خورشید] را چراغ روشنگری با شراره‌های بزرگ قرار دادیم.
  • خورشید و ماه در تناسب هستند.
  • اوست که خورشید را نور اصلی و ماه را نور بازتابی قرار داد.
و سخن آخر ابیات زیبایی که آغازگر شاهنامه اند:

به نام خداوند خورشید و ماه
که دل را به نامش خرد داد راه
جز او را مدان کردگار سپهر
فروزنده ی ماه و ناهید و مهر...


عکاس: رضا ولیخانی
پی‌نوشت:
1. سوره ی شمس، آیه ی 1.
2. سوره ی یس، آیه ی 38.
3. سوره ی نباء، آیه ی 13.
4. سوره ی رحمن، آیه ی 5.
5. سوره ی یونس، آیه ی 5.

منبع: مجله باران